نقش انسان در ایجاد و تکامل فرهنگ
بابک بابک


انسان همانگونه عمل می کند که فکر می نماید و می اندیشد و صاحب اندیشه و تفکر و معنویتی است که در طول تاریخ،در طی نسل ها خلق شده و رشد کرده و بعد از نسلی برای نسل های دیگر به میراث مانده است .معنویت تاریخی یک جامعه را خرد می گویند.فرهنگ حافظ خرد و زمینهء تکامل دهندهء خرد از یک نسل برای نسل های دیگر است .فرهنگ عبارت از تمام عقاید،افکار،سنت ها،قواعد،راهکار ها و الگوهای رفتاری یک جامعه است که آنرا به رهبری و اداره و تنظیم امور آن قادر می سازد. انسان ایجادگر،تکامل دهنده و خالق فرهنگ است،اما خود در دامن فرهنگ جامعه پرورش می یابد.انسان در تکامل فرهنگ نقش دارد،اما تکامل فرهنگ بر تکامل فکری و عقیدتی قواعد و طرزالعمل ها و سنت های جامعه اثر می گذارد.فکر و اندیشه از خرد می آیند و خرد در زمینه فرهنگی جامعه رشد و تکامل می کند و فرهنگ جامعه را قادر می سازد که خود را رهبری نماید و امور خود را به خودی خود تنظیم و اداره نماید و ادارهء خودی جامعه،شیوهء عملکرد سیاسی جامعه را نشان می دهدو سیاست پدیده ای مربوط به فرهنگ جامعه است .فرهنگ دموکراتیک،سیاست دموکراتیک را ایجاد می نماید.
دوری از خشونت،دوری از خرافات،عقلانیت،اعتقاد به تکامل و ترقی،آینده نگری،خردپذیری،تجربه پذیری،قانون پذیری،احساس مسولیت در برابر سرنوشت سیاسی،مشارکت در قدرت سیاسی،دیدباز،انسان دوستی،مسامحه تعاون،سازش،احترام کردن به تکثرمنابع قدرت در جامعه،شفافیت در گفتار و عمل،احترام جدی حقوق و آزادی های ،آزادی سیاسی،حقوق و آزادی های اجتماعی،حقوق بشر،سنتی بودن،سنت شکنی و منطق پذیری خصوصیات عمدهء فرهنگ دموکراتیک را احتوا می نمایند.یکی از ارزش های فرهنگ دموکراتیک تجربه پذیری است .اگر انسانهای دموکرات به ارزش تجربه پذیری واقف نباشند و خود از ماجراجوی سیاسی گذشتگان تجربه نگرفته باشند، اینها خود به تعلیم و تربیهء دموکراتیک ضرورت دارند.دموکراسی یک پدیده ای تکاملی بوده و از تکامل فرهنگ دموکراتیک خلق شده است .تکامل با جبر حرکت زمان بطی خلق می شود و انسانها تنها می توانند که بر تکامل اثر بگذارند و این کار از طریق مساعد ساختن زمینه برای تسریع تکامل میسر است .آنچنانی که فرهنگ انقلاب پذیر نیست،سیاست نیز انقلاب ناپذیر است .سیاست های انقلابی نتیجه یی جز استبداد نداشته،ندارد و نخواهد داشت .به همین ترتیب،انقلاب فرهنگی پدیده ای است که تنها در شعارهای سیاسی می زیبد.برای فرهنگ دموکراتیک،سیرتکامل فرهنگ قبیلوی باید احترام شود؛ چون ارزش های دموکراتیک نمی توانند با نفی کردن فرهنگ قبیلوی عرض وجود کنند،ارزش های یک فرهنگ در بستر مساعد فرهنگ دیگر پذیرفته می شوند.فرهنگ از سیاست اثر پذیر است،اما اثرگذاری سیاست بر فرهنگ قابل دقت است و میکانیزم اثرگذاری سیاست دموکراتیک بر فرهنگ قبیلوی تنها از طریق فراگیری آموزش دموکراتیک و پخش آگاهی های دموکراتیک برای مردم است .افراد به سادگی می توانند تغیر ایدیالوژی دهند،اماتغیر فرهنگی جامعه،تغیری مربوط به تکامل تدریجی و تکامل تدریجی منوط به سیر بطی زمان است .این تجربه با نهایت تلخی بدست آمده که ماجراجویی سیاسی خیر را به شر تبدیل می کند.فرهنگ قبیلوی ضمانتی برای دموکراسی ندارد؛چون تا آزادی سیاسی نباشد،شعور حقوقی در ذهن انسان قبیلوی رشد کرده نمی تواند،انسان قبیلوی در انتخابات سیاسی،مطابق به افکار،عقاید،سنت ها،قواعد،راهکارها و الگوهای رفتاری قبیلوی خود اشتراک خواهد کرد. اما اگر برای انسان قبیلوی شعور حقوقی و سیاسی داده نشود،انتخاب سیاسی وی سالم نخواهد بود.برای انسان قبیلوی تعلیم و تربیهء دموکراتیک شعور حقوقی و سیاسی را خلق می نماید،ولی اثرات تعلیم و تربیهء دموکراتیک در دراز مدت نمایان می شود. دموکراسی با سنت های دموکراتیک عمل می کند و دموکراسی با عقاید،نورم ها و طرز العمل های دموکراتیک به واقعیت تبدیل می شود.
در شرایط کنونی اثرات فرهنگ قبیلوی و دینی در سیاست حاکمان فعلی افغانستان بصورت روشن و برجسته به مشاهده می رسد و در هنگام انتخابات اخیر خصوصیت و کرکتر قومی پیدا نموده است که انقطاب و شگاف میان اقوام مختلف کشور را برملا ساخت .بناً جامعهء ما به تعلیم و تربیهء دموکراتیک در فضای صلح و ثبات نیازمند بوده و طی زمان طولانی شعور حقوقی و سیاسی دموکراتیک را کسب خواهند کرد که احزاب سیاسی دگراندیش و روشنفکران دموکرات کشور می توانند رسالت وطنی و ملی شانرا درین زمینه بطور شایسته ایفا و دین بزرگ وطنی و ملی را در برابر نسل های آینده و موجود کشور اداء نمایند.
منتشره شماره نهم سال دوم ماهنامه مشعل
January 16th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات